نرگسنرگس، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

جوانه تازه دمیده شده دنیای ما

میلاد با سعادت علی بن موسی الرضا (علیه اسلام)مبارک باد

خوش به حال کسانیکه امروز به زیارت آقا علی بن موسی الرضا مشرف میشن السلام علیک یا علی بن موسی الرضا   تولد 7ماهگی نرگس خانوم        نرگس جونم دوست داره چهار دست و پا بره اما لیز میخوره خیلی هم اصرار داره دختر گلم خب فعلا خودتو میتونی بکشی جلو همون کار و انجام بده فوت میکنه صداهای مختلف درمیاره روی سرامیک میترسید بیاد فقط دست میزد اما الان حسابی همه جای خونه رو میچرخه سراغ همه وسایل میره و بررسی میکنه کشو ی کمد لباسش رو باز میکرد و لباس هاشو میریخت بیرون مجبور شدم دستگیره تو تا کشوی اول رو دربیارم علاقه داره وسایل زیر تختش رو بکشه بیرون میره زیر عسلی گیر میکنه نمیتونه دور بزنه...
27 آذر 1390

سفرنامه قم

نرگس و مامان نرگس رفته بودن قم زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) جمکران رفتیم بیت النور رفتیم کتابخانه آیت الله مرعشی رفتیم منزل امام خمینی رفتیم یه عال______________مه گشتیم مادر و دختر خیلی خوش گذشت   و اما نرگس   نرگس خانوم  به همه جاهایی هم که دستش نمیرسید دیگه دستش میرسه...  نرگس سوار بر موتور یاماهاهاهاها ... خب ... همش که نمیشه از این دختر خانوم گفت یه کم هم از مامانش بگیم این هم هنر دست مامان نرگس    و اما محله ما در این روزهای بارانی... ...
27 آذر 1390

تولد 8 ماهگی-سفرنامه مشهد

تولد 8 ماهگی نرگس خانوم همزمان شد با سفر ما به مشهدالرضا ... روز تولد نرگس خانوم که از ساعت تقریبا 3نیمه شب بارون شدید میامد و تقریبا از 4 برف شدیدی میامد که ما ساعت تقریبا 10 از خونه حرکت کردیم به سمت مشهد و ساعت 9:30 شب رسیدیم مشهد.البته مشهد خبری از برف و بارون نبود و فقط سرد بود. حالا دیگه نرگس خانوم به راحتی از در و دیوار میگیره و می ایسته البته اکثرا با یک دست از جایی گرفته وبا دست دیگه مشغول فعالیت های دیگه هست و وسایل منزل رو بررسی میکنه... گاهی اوقات برای چند لحظه دستش رو رها میکنه شب گذشته (8 ماه و 8روز) رفته بود سراغ بوفه و از شیشه بوفه گرفته بود و ایستاده بود بهش گفتم جیزه اونم گفت" جیز"  خلاصه که خیلی ب...
27 آذر 1390

تولد9 ماهگی نرگس

خدای من که چقدر زود دیر میشود نرگش خانوم هم 9ماهش کامل شد شلوغ کاری هاش هم هر روز بیشتر از دیروز میشه بای بای  میکنه صدا میکنه آخ میگه اه میگه وقتی بی حوصله میشه با اسباب بازیهاش دعوا میکنه به راحتی یک دستی می ایسته و برای چند ثانیه هم بدون اینکه از جای بگیره می ایسته   ...
27 آذر 1390

تسلیت به مناسبت ایام محرم

هنوز راه ندارد کسی به عالم تو نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت "اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو   به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟ به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو تو کربلای سکوتی و چارده قرن است نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست و سالهاست همین جمله است مرهم تو هوای روضه ندارم ولی کسی انگار میان دفتر من می نویسد از غم تو گریز می زند از ماتمت به عاشورا گریز می زند از کربلا به ماتم تو مربع فقط ...
15 آذر 1390