تولد 8 ماهگی-سفرنامه مشهد
تولد 8 ماهگی نرگس خانوم همزمان شد با سفر ما به مشهدالرضا ...
روز تولد نرگس خانوم که از ساعت تقریبا 3نیمه شب بارون شدید میامد و تقریبا از 4 برف شدیدی میامد که
ما ساعت تقریبا 10 از خونه حرکت کردیم به سمت مشهد و ساعت 9:30 شب رسیدیم مشهد.البته مشهد
خبری از برف و بارون نبود و فقط سرد بود.
حالا دیگه نرگس خانوم به راحتی از در و دیوار میگیره و می ایسته البته اکثرا با یک دست از جایی گرفته وبا
دست دیگه مشغول فعالیت های دیگه هست و وسایل منزل رو بررسی میکنه... گاهی اوقات برای چند
لحظه دستش رو رها میکنه
شب گذشته (8 ماه و 8روز) رفته بود سراغ بوفه و از شیشه بوفه گرفته بود و ایستاده بود بهش گفتم جیزه
اونم گفت" جیز"
خلاصه که خیلی بلا شده شده
وقتی جدی میشم سعی میکنه منو بخندونه
تلفن اسباب بازی براش گرفتم ولی همچنان به تلفن خونه علاقه داره
اینم یه کلاه جدید که برای نرگس خانوم بافتم
اینجا هم مشهده و نرگس در حال بررسی تلفنی هست که براش خریدم